پارک پردیسان
دیروز عصر، مامانی وسایل و آماده کرد (غذا و میوه و آب و چایی و خوراکیهای مخصوص حلما و...) . به اداره بابایی رفتیم و دم در منتظر شدیم تا بیاد و 3نفری به پارک بریم. بابایی پیشنهاد داد بریم پارک پردیسان و حلما و مامانی هم قبول کردند...از موارد خاص بود که تنهایی رفته بودیم پارک . همیشه همراه خاله ها بودیم و حلما تنها نبود اما باز هم خوب بود و آب و هوای سرمان کلی عوض شد. حلما توپش رو هم همراه خودش آورده بود تا همبازیش بشه. اول یکم تنهایی بازی کرد بعدش مامانی بهش پیوست و بعد از آن بابایی همراهیش کرد و بعد نوبت رسید به خوراکیهای خوشمزه از میوه و ژله و خرما گرفته تا ....خلاصه خوراکیها حلمارو سخت مشغول کرد. ب...
نویسنده :
مامان
15:50